شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ
شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ

بیا بهم یه قول بدیم

خوبی /خوبم میدونی چقدر سخته دوربرتو نگا کنی همه رو ببینی الا یه نفر / آره سخته خیلیم سخته . میدونی که میدونم دلمون تو تنهایی داره برا خودش آواز غم میخونه دیگه چیکارش باید کرد بذار بخونه کی به کیه این عشق برا قلبمون یدونه بود اومد و رفت البته خاطراتشو برامون یادگاری گذاشت میدونی بیا یه کاری کنیم قید همرو بزنیم و به کسی اجازه هم ندیم کسی وارد قلبمون بشه و یادگاریهای یکدونه معشقمونو خراب کنه قبول میکنی/ نمیدونم یعنی تا آخرش تنها بمونیم . نه دیوونه تنها نیستیم که من هستم قلبمون هستش قلبی که هر روز خاطرات خدای عشقمونو تو خودش جا داده و اون روزارو برامون زنده میکنه بیا قول بده تا زمونی که زنده ای از خدای عشقمون بنویسیم و بگیم و با خاطراتش بمیریم قبوله؟/باید فکر کنم باید فکر کنم/فکر کن میدونم که تو هم به اون نتبجه ای میرسی که من رسیدم

                                               

حسرت دل

در جوانی گریه کردم هیچ کس یادم نکرد

ارزوی مرگ کردم هیچ کس یادم نکرد

در جوانی ناله کردم هیچ کس باورم نکرد

در قفس جان دادم صیاد ازادم نکرد

چون جوان بودم هیچ کس پروازم نداد

چون مردم پروازی هست در یاد

 

سکوت نه از بی صداییست...
نفس هست و حرف هم...
ناگفته ها و گفته شده ها...
شنیده ها و نشنیده ها...
سکوت از نبودن بغض نیست...
از بی دردی نیست...
سکوت از عادت نیست...
از روزمرگی و فراموش شدگی...
از خواب و رخوت و بی حوصلگی...
از دلتنگی...
سکوت از فریادهای در گلو مانده است و نعره هایی که هیچ وقت شنیده نشد...
همه چیز هست و گوشی نیست برای شنیدن...
جز سکوتی که گاه و بیگاه همدم فریادهایی است که بی خبر و ناخواسته از روزهایی دور میاید... از دلتنگیهایی که فراموش شده

یک شب گرم وتب آلود آمدی از شهر یاران

ناگهان از هر جوانه گل بر آمدچون بهاران

ای تو از نسل بهاران ای امید سبزه زاران

ای صدایت پاک و معصوم چون سرود چشمه ساران

ای نگاه تو همیشه مثل دریا بی کرانه

ای که نامت در زمانه گشته در خوبی فسانه

کرده اینک در دل من آتش عشق تو خانه

ای که نامت بر لب من معنی خوب سرودن

خوشترین ایام عمرم لحظه های با تو بودن

بخون ببین چی نوشتم!!!

خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم
رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛
یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه

                         

تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند

 

            

این همه خونی که دنیا در دل ما می کند

 جای ما هر کس که باشد ترک دنیا می کند

هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم

 تا که فردا می رسد امروز و فردا می کنم

درد شکست

زندگی دیگر مهربان نبود٫ آسمان غریبانه میگریست. لبانم دیگر لبخندی را تجربه نکرد. چشمه ی اشکم در لحظه های نبودنت خشکید. سکوت وسعت تنهاییم را معنا بخشید...
کاش میتوانستم بگویم چقدر دلتنگ لحظاتی هستم که ساده از ان گذشتم. زندگی در حالی سپری میشه که نمیدانم ایا فردایی هست یا نه؟ و من به این امید زنده ام که یک روز به او برسم و سرود زندگی را زمزمه کنم

                              

                                            

دارم از دوریت میمیرم

چی بگم از دست تو ای روزگار

         ای که در ناپایداری پایدار

            دیگه دستتو بذار تودست من

               به تو چی میرسه از شکست من

                      ازم آرام و بگیرراحت دنیا مو بگیر

                            امااحساسی که من بهش دارم ازم نگیر

                                  اگه گنجی سررهمه جلوی رامو بگیر

                                            اگه دنیا همه کامه همه دنیامو بگیر

                                                    اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر...

     

     

     

استخدام در سیستم کسب درآمد از فروتل  

وبلاگ فروتل راهی است برای پول دارشدن.
5000هزارتومان جایزه عضویت بگیرید.
پول دار شدن را با ما تجربه کنید. 

 

لینک ورود:http://www.frotel.com/ads-reg.php?moarref=2320

خدایا

موج دلتنگیها طوفان دلخوشیهایم شده ...

ناصبوری ام را لغزش به حساب نیاور ...

دنیا رفیق مزاحم است ... کودکی ام را پس نمیدهد.... 

راضیه جونم دوست دارم 

خـــدایا :

میخواهم برایم بگویی چرا خوابِ شبهای دلتنگیم تعبیر نمی شود؟

چرا هفت فصل عاشقی بهار ندارد ؟

چرا دیگر استجابت دعاهایم تمام شده ؟

میخواهم بدانم ! زمانه که مرا به بازی گرفته به بهشت میرود یا جهنم ؟

سکوت عشقی

 کاش اسمان حرف کویر را می فهمیدواشک خودرا نثارگونه های خشکیده ان می کرد....واژه حقیقت انقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردن ان به شهامت نیازی نبود...کاش بهار انقدر مهربان بود که زمین را به دست خزان نمی سپرد...کاش دلها انقدر خالص بود که دعا قبل از پایین امدن دستها مستجاب می شد...  

عشق من راضیه***دوست دارم***دیونتم

آفرین غم

   دوست دارم راضیه جونم 

 عشق من راضیهدر خواب ناز بودم شبی   عشق من راضیه 




              عشق من راضیه   دیدم کسی در میزند عشق من راضیه


                        عشق من راضیه   در را گشودم روی او عشق من راضیه


                                    عشق من راضیه  دیدم غم است در میزند عشق من راضیه


    عشق من راضیهای دوستان بی وفا عشق من راضیه


            عشق من راضیه  از غم بیاموزید وفا..... عشق من راضیه


                       عشق من راضیه غم با همه بیگانگی عشق من راضیه


                                  عشق من راضیه  هر شب به من سر میزند عشق من راضیه  

 عشق من راضیه

  دوست دارم راضیه جونم 

مهربونم دوست دارم

  عشق من راضیه

 عشق را با تو تجربه کردم ، امید به زندگی را در تو آموختم 

محبت را در قلب تو یافتم ، ای شاپرک شبهای تنهاییم با هر تپش قلبم می گویم

دوستت دارم 

چشمان همیشه عاشقم در انتظار توست

***** 

 دوست دارم راضیه جونم 

با که گویم غم دل جز تو که غمخوار منی
 همه عالم اگرم پشت کند یار منی
 دل نبندم به کسی روی نیارم به دری
 تا تو رویای منی، تا تو مدد کار منی
 راهی کوی توأم قافله سالاری نیست
 غم نباشد که تو خود قافله سالار منی 

 دوست دارم زندگی من دوست دارم زندگی من دوست دارم زندگی من دوست دارم زندگی من دوست دارم زندگی من

آیا می توان...؟؟!!

  تقدیم به عشقم راضیه جون وهمه عاشقان دنیا

دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟

     دوست دارم راضیه جونم  دوست دارم راضیه جونم دوست دارم راضیه جونم

می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

 دوست دارم راضیه جونم دوست دارم راضیه جونم دوست دارم راضیه جونم

موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

 دوست دارم راضیه جونم دوست دارم راضیه جونم دوست دارم راضیه جونم

آنکه دستور زبان عشق را
بی گذاره در نهاد ما نهاد

 دوست دارم راضیه جونم دوست دارم راضیه جونم دوست دارم راضیه جونم

خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد 
 عشق من - زندگی من فقط راضیه

امشب گریه میکنم

امشب گریه میکنم .گریه میکنم برا تو برای خودم برای تموم اونایی که خواستن گریه کنن

*

نتونستن. برا ی تمام اون چیزی که خواستی ونبودم خواستم وبودی. امشب گریه میکنم به

*

وسعت دریا به وسعت بیشه به وسعت دل عاشق.برای تو...برای تو....و به پاس احترام

*

تمام تحقیرهایی که از دیگران شنیدم وهنوز شکست نخوردم  

عشق من راضیه

صدای چک چک اشکهایت را از پشت دیوار زمان می شنوم و می شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ‌، برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنی و من می شنوم می شنوم هیاهوی زمانه را که تو را از پریدن و پرکشیدن باز می دارد آه ، ای شکوه بی پایان ای طنین شور انگیر من می شنوم به آسمان بگو که من می شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و می شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته


تقدیم به تو راضیه جونم

به تو تقدیم میکنم تمام احساسات دورنم را که مشتاقانه تو را طلب میکنند.



به تو تقدیم میکنم لحظه لحظه های دلتنگی ام را که به وسعت تمام روزهایی



است که بی تو سرکردم.



وبه تو تقدیم میکنم عشق را که در تپشهای قلبم و دراشتیاق چشمان همیشه



منتظرم یافتم.



این ارزشمندترین هدیه من به توست   گوشه ای از قلبت پناهش ده وبا



خورشید مهربانی ات نگهبانش باش. همیشه در خاطرم خواهی ماند.

دعا می کنم

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را


در انحصار قطره های اشک نبینم


و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد


دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم


و تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم


دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد


همیشه از حرارت عشق گرم باشد


و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست تو گره ندهم


من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند


برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم


که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند


من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند


و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی


پس برایم دعا کن ، دعا کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکد
 
 
 عشق من راضیه

همه هستن.ولی بازم تنهام

تنهاییم عالمی داره..به خصوص وقتی که همه دورتن اما باز تو تنهایی...


چقد جالبه که ما آدما از همه کسای که درو و برمونن چشم امیدمون فقط به چند نفر یا شایدم یه نفره...


چند نفر(یا نفری)که بودنشون واسه ما مثل داشتن همه دنیاست و نبودنشون پایان زندگی و همه آرزوها...


با این وضع واقعا تنهایی یعنی چی؟؟ به چی مگن تنهایی و به کی میگن تنها؟؟؟


ما که هیچ کدوم تنها نیستیم و همیشه اطرافمون شلوغه اما همیشه تو دلمون تنهایم...


توی درونمون دنبال کی و چی هستیم که با وجود حضور خیلی ها باز احساس تنهایی میکنیم؟؟


 

عشق من راضیه

این احسای گنگ تنها بودن از کجا میاد؟

ღღبازنده کیست؟؟ღღ

پسری بود که عاشق دختری شده بود. دختر خیلی زیبا نبود ولی برای اون پسر همه چیز بود. پسر همیشه به دختره فکر می کرد. در خواب و بیداری، خلاصه زندگیش شده بود اون دختر.

دوستان پسر بهش گفتند؛ تو که اینقدر دختره رو دوست داری چرا به خواستگاریش نمی ری! اون موقعس که می فهمی آیا اونم همچنین احساسی نسبت به تو داره یا نه!

پسر دید بهترین کار همینه. البته جالب اینکه دختره از همون اول می دونست که پسره عاشقشه. چند باره هم دوستان دختره بهش با طعنه یه حرف هایی زده بودند.

اما وقتی یک روز پسر سر صحبت رو با دختره باز کرد و از اون خواستگاری کرد، دختره با صراحت پسر رو رد کرد و به او گفت که علاقه ای به تو ندارم. 

بعد از اون شکست، دوستان پسره فکر کردند که الآن که بره یه بلایی سر خودش بیاره. یا معتاد بشه، یا الکلی. خلاصه بره زندگیش رو خراب کنه.

اما وقتی که دیدنش، با کمال تعجب فهمیدن که اصلاً فرقی نکرده! ازش پرسیدن چطوریه که زیاد ناراحت نیستی؟

پسره گفت؛ چرا من باید ناراحت باشم؟ من یکی رو از دست دادم که هیچ وقت دوستم نداشت. ولی اون دختره کسی رو از دست داد که واقعاً دوستش داشت و همش بهش اهمیت می داد. پس این من نیستم که ضرر کردم.