شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ
شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ

به من کمک کن

   به من کمک کن،

به من کمک کن تا عشق او را برای همیشه حفظ کنم،

خدایا!   

   به من کمک کن تا عاشقانه ترین نگاه ها را در چشمانش بریزم

خدایا!   

   به من کمک کن تا  لطیف ترین کلمات را نثار قلب جوانش کنم

خدایا!   

  به من کمک کن تا در معبد عشق او بهترین و شیرین ترین دعاگر باشم

خدایا!   

    به من کمک کن تا سرود عشق را به هنگام طلوع  آفتاب،  هر بامداد بر لبانش جاری سازم و آواز عشق را در گوشش سر دهم ،

خدایا !    

بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم


 

درد عشقی کشیده ام که مپرس

زهر هجری چشیده ام که مپرس

گشته ام در جهان و آخر کار

دلبری برگزیده ام که مپرس

آنچنان در هوای خاک رهش

میرود آب دیده ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش

سخنانی شنیده ام که مپرس

سوی من لب چه میگزی که مگوی

لب لعلی گزیده ام که مپرس

بی تو در کلبه ی گدایی خویش

 رنجهایی کشیده ام که مپرس

همچو حافظ غریب در ره عشق

به مقامی رسیده ام که مپرس 

 

به وب لاگ شکست عشقی خوش اومدیدبه وب لاگ شکست عشقی خوش اومدید 

دل من در تمام لحظه‌های نبودنت برای تو می‌تپد

می‌دانم که قرار نیست جواب نامه‌های عاشقانه مرا بدهی

ولی بدان که هر یک از نامه‌های عاشقانه‌ام به رؤیایی شیرین، خواب روی تو، ختم می شود

و چه جوابی بهتر از این برای دل عاشق من؟

می‌دانی که دل من بی قرار تو شد بی آنکه چشم‌هایم ترا دیده باشد

می‌دانی که چشم‌هایم مشتاق تو شد به آن که دلم صورت معصومت را تجسم کرده باشد

می‌دانی که سال‌ها در من زندگی کردی وبا هر نفسم در جان من زنده و زنده تر شدی

می‌دانی که عشق تو را در دلم چون پیکر تراشی ماهر ذره ذره ساختم

و می‌دانی که چه شب‌های درازی را در فراق تو تا صبح چشم بر هم نگذاشتم

می‌دانی که بسیار بوده است که از ماه پلکانی ساختم تا به خورشید روی تو برسم

و به ستاره‌های شب آویختم تا کهکشان زیبای عشق تو را پرنورتر سازم

می‌دانی که سال‌هاست تو تنها چراغ روشن زندگی من شده‌ای

و من اینک دل خوشم به همین دانستن‌های تو

و آن که می‌دانی تمام جانم رهین عشق توست 

وب لاگ محمد جانبلاغی خوش اومدیدوب لاگ محمد جانبلاغی خوش اومدیدوب لاگ محمد جانبلاغی خوش اومدید