ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خدا
آرام دل من
چون آبشار
بر تن بی جان من
جاری شدی
چون خورشید
در قلب من
طلوع کردی
چون باران
بر خشکیده گیاه روح من
باریدی
نامت خود
ترجمان شوق من است
صدایت
موسیقی جانافزای من
برق نگاهت
درخشش ستارههای امید من
یاد تو
دریای مواج خیال من
آیا اینها کافی نیست تا آرام دل من باشی؟
پس بی دلیل دوستت دارم
خدا
امروز در دست نوشته های قدیمی ام شعری دیدم زیبا از امیر خسرو دهلوی که گفته است:
کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد
گشتم تا کامل آن را پیدا کنم. پیدایش کردم و چه سوزناک و غم انگیز. می توان با آن یک دل سیر گریست. به یاد تو و دوری از تو. امیر خسرو دهلوی چنین می گوید:
خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد
سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد
به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم
پس از آن که من نمانم، به چه کار خواهی آمد
غم و قصه فراقت بکشد چنان که دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی. ره تو درون این دل
مرو ایمن اندر این ره که فگار خواهی آمد
همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد
کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد
به یک آمدن ربودی، دل و دین و جان خسرو
چه شود اگر بدین سان دو سه بار خواهی آمد
خدا
چنین است عشق
عاشق چنان عشق میورزد که گویا معشوق پارهای از تن اوست و هر لحظه خود را به او نزدیکتر میبیند چنان که همه آینده و امیدش در وجود او خلاصه میشود. عاشق زندگی بدون محبوب را بدتر از جهنم میبیند و گاه چنان دل تنگ میشود که او را از اعماق رؤیاهایش بیرون میکشد و در دنیای واقعی و عینی در آغوش میگیرد و گاه نیز از دل تنگ چنان میگرید که گویی همه ابرهای جهان در حال باریدن هستند. در آسمان دل او فقط یک خورشید میتابد و جان او بر یک قبله روی میکند و نام او تقدسی چون نگاه قدسی مؤمنان راستین ادیان و مذاهب به قدیسان خود دارد. عشق چنین است. دریچهای که از آن میتوان به برهوت زندگی نگریست و خوشبختی را دید. عینکی است که از ورای آن زندگی زیبا و معشوق زیباترین است. رؤیایی است شیرین که فقط بین عاشق و معشوق جریان دارد. دریایی که غریق در آن، زندگی را میبیند و به آن دست مییابد. عشق چنین است.