شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ
شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ

وحشت از آینده

 
.......................................................................................... 

وحشت آینده دستانم را به لرزه می اندازد

دستان لرزانم دفتر خاطراتم را ورق می زند

زندگی ام فاصله فراموش شده ایست

بین انگشتان و صفحه


 

دم از عشق مزن

......................................................................

همیشه جور دیگه ای دنبالت می گشتم

نمی تونم بگم پیدات کردم اینکه عاشقتم شاید ادعای بزرگی باشه

ولی بدجوری بهت نیاز دارم

................................................................. 

روزی گوسفندی بود که داشت می چرید و فکر می کرد " هورااا آخ جوون من چقدر چوپون جون رو دوست دارم که نمی ذاره گرگا من رو بخورن !"

چوپون جون زیره درخت خواب بود . خواب بدی می دید . خواب می دید گوسفندشو گرگا خوردن و مهمونای شب عید شام ندارن.

................................................ 

تیغ  روی مچ دستت گذاشتی

و تو رویای مرگ فرو رفتی

 همون موقع یکی پیداش می شه

لوله تفنگ رو توی دهنت فرو می کنه

هنوزم  می خوای بمیری ؟

 

تو بگو خندیدن بلدی

از همه چیز طنزی می سازم

تو بگو رقصیدن بلدی

با همه چیز آهنگی برایت می نوازم

ابری شد

 با یه لبخند پهن به آسمون نگاه کرد

افتاب از پشت ابرا دید و بهش تف کرد

صدای قهقهش تو بارون پیچید

  

همونطور نگاه می کنم که تو نگاه می کنی

برای همین از هم متنفریم 

 

مشت گره کرده ام نه از خشم 

 که از پنهان کردن زخمیست که بر کف دستم گذاشتی

چشمانم ، براق

 در صورت سیاه از سیلی به تو خیره شده اند

طعم درد را در پشت لبخندم ، زیر زبانم مزمزه می کنم

تلخ است

به تلخی قهوه ای که می خوری

 

نه از فقر که از عشقش به خاک پا برهنه بود 

اگر در این روزها به دنبال نوای موسیقی‌ای هستید که ساعتی ذهن خود را با آن همراه کنید و مست زخمه‌های سحرانگیز این موسیقی شوید، آخرین اثر منتشر شده‌ی استاد حسین علیزاده را از دست ندهید.

آن و آن، اثری است از دو اجرای مستقل از بداهه‌نوازی‌های سه‌تار استاد حسین علیزاده با همراهی تمبک پژمان حدادی که در تور سال گذشته‌ی استاد علیزاده در آمریکای شمالی اجرا شده است.

اجرای اول در آواز دشتی و اجرای دیگر در آواز بیان اصفهان است.

حسین علیزاده خود درباره آن و آن می‌گوید:

یک لحظه...
یک زخمه،
یک روزن.
می‌شکفد خورشید در دل

آن لحظه...
آن روزن،
آن زخمه.
می‌کشاند، می‌رباید، می‌رهاند تا ابد

آن و
آن... 

 

2003_st_giles_rain.jpg

در انزوای کوچه تنهایی

وفتی دلم برای گریه گرفته است

ابر با چشم خسته من

گریه می‌کند

 

– شاعرش را به خاطر نمی‌آورم. شما اگر می‌دانید لطف کنید و بگویید. نقاشی کار فرانسیس هَمِل است.

.......................................................................................................... 

برای زندگی کردن                                                             برای زندگی کردن

شاید فقط یک لبخند کافی باشد

برای زنده ماندن

به حضور آن هم نیازی نیست

........................................................................................................

در وراء نگاه خیره ات

چشمان سرکوب شده عربی را می بینم

که لذتش در دریدن باکرگی دختران است

از لمس صدایت

تارهای وجودم به لرزه در می آیند

ترانه ای بخوان

آهنگت می شوم

تا جهان را به رقص  وا داریم 

دنبال کسی بودم که به حرفهام گوش کنه و

سکوت

 پیداش کردم و حرفهام یادم رفت

الآن

 دنبال یه جا می گردم که تنهایی جیغ بکشم

........................................................................................................ 

سکوت می نواخت و سکون می رقصید

و تو در پی تنوعی ساز خود را کوک می کنی