ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
زندگی زناشویی زمانی حفظ میشود که زوجها ارتباطی موثر با هم داشته باشند
آنهایی که با عشق ازدواج میکنند، با این امید که آیندهای شاد در انتظارشان باشد زندگی مشترک خود را شروع میکنند، اما با توجه به آمار روزافزون طلاق، معلوم میشود زوجهای زیادی امیدشان برباد میرود.
زندگی زناشویی زمانی حفظ میشود که زوجها ارتباطی موثر با هم داشته و هردو از انجام کارهایی که به رابطهشان آسیب میزند اجتناب کنند.
یکی از عوامل اصلی خیانت، روابط زن و شوهر است
باید بدانیم این فقط مردها نیستند که خیانت میکنند، بلکه خانمها نیز این کار را انجام میدهند؛ بنابراین بهتر است به جای اینکه این مشکل را به جنگ جنسیت تبدیل کنیم، به دنبال علت خیانتها بگردیم.
زمان فرار، زودگذر و با ارزش است
در ابتدا می خواهم به این معما پاسخ بدهید:آن چیست که از طلا با ارزش تر است، خریدنی به دست آوردنی و ذخیره کردنی نیست و هیچوقت به اندازه کافی از آن ندارید.
پاسخ معما زمان است.
به جای به تعویق انداختن خوشبختی، سعی کنید از هر لحظه همان موقع لذت ببرید
افراد بسیاری باور دارند که خوشبختی در زندگی به عوامل خارجی مثل پول، کار، شهرت، سلامتی و از این قبیل وابسته است ولی در واقعیت، این طرزفکر بسیار نابالغانه و خیالپردازانه است.
اگر شما نتوانید در وضعیت کنونیتان شاد باشید، حتی اگر به تمام اهداف و آرزوهایتان هم که برسید باز شاد نخواهید بود. دلیل آن این است که وقتی به اهدافتان میرسید، دیگر به همیشه ناراحت و ناراضی بودن عادت کردهاید.
دروغهای که باور میکنیم به حقایقی بدل میشوند که با آنها زندگی میکنیم
هیچکس افراد دروغگو را دوست ندارد. هنگامی که دروغ میشنویم، واقعاً و به شدت آسیب میبینیم. طبیعتاً احساس میکنیم که به ما خیانت شده و ضرر کردهایم. اما واقعیت این است که ما نیز هر روز خودمان را گول میزنیم...
دروغهای که باور میکنیم به حقایقی بدل میشوند که با آنها زندگی میکنیم. "اولیور هسنکمپ"
عشق آرامش، شادی، دوستی و... است
عشق را نمی توان در یک کلمه یا جمله خلاصه کرد. عشق آرامش، شادی، دوستی و... است. عشق را نمی تواند ساده پیدا کرد. اما به راستی علت آن چیست؟ ما انسان ها چگونه و چرا عاشق می شویم؟ روان شناسان سالها برای یافتن پاسخ این سوالات تحقیق کردند و در نهایت به نتایجی رسیدند که ما خلاصه ای از آنها را در اینجا برایتان آورده ایم.
به قلم محمد جانبلاغی
میدانم هر از گاهی دلت تنگ میشود. همان دلهای بزرگی که جای من در آن است، آن قدر تنگ میشود که حتی یادت میرود من آنجایم.
دلتنگیهایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!
هنوز من هستم.
هنوز خدایت همان خداست!
هنوز روحت از جنس من است!
اما من نمیخواهم تو همان باشی!
تو باید در هر زمان بهترین باشی.
نگران شکستن دلت نباش!
میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
و جنسش عوض نمیشود …
و میدانی که من شکست ناپذیر هستم …
و تو مرا داری …برای همیشه!
چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را مینوازد …
چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافتهای …
چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیدهام!
درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
دلم نمیخواهد غمت را ببینم …
میخواهم شاد باشی …
این را من میخواهم …
تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.
من گفتم: «وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)»
و من هر شب که میخوابی روحت را نگاه میدارم تا تازه شود…
نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.
شبها که خوابت نمیبرد فکر میکنی تنهایی؟
اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!
فقط کافیست خوب گوش بسپاری!
و بشنوی ندایی که تو را فرا میخواند به زیستن!
پروردگارت …
با عشق !