شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ
شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ

سکوت

سکوت کن حرفی از عشق نزن تو که خودت میدانی من چقدر دوستت دارم پس با حرف هایت کنایه نزن تو که ادعا میکنی عاشقی پس چرا در لب پرتگاه تنهایی دستهای مرا نمیگیری؟ تو ادعا میکنی بدون من میمیری پس چرا اینک که تنهایم در جستجوی دوای درد من نیستی؟ چرا من تو را دارم ولی تنهایم؟چرا از عشق مینویسم ولی به ان نمیرسم! سکوت کن حرفی از عشق نزن! دیگر حس این را ندارم که عشق را به تو ابراز کنم. چرا در اوج تنهایی به یادت باشم ولی در خاطر تو فراموش شده باشم! به عشق نیازی ندارم من مهر و محبت تو را میخواهم در لابه لای کتابهای عاشقانه به دنبال کلمات زیبا نگرد که من وجود تو را میخواهم! سکوت کن حرفی از با هم بودن نزن دردت را بگو من که بهانه ای ندارم مدتهاست تو را دارم ولی به درد تنهایی دچارم یار وفاداری ندارم دیگر از وفاداری نگو که وفا نیز خود بی وفا شد! سکوت کن که سکوت تو ارامش من در این لحظه هاست برو که رفتنت تنها ارزوی من از خداست

پرسش کردن از....

از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:

 بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن

گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق

گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن

گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن

گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن

گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد

گفتم زیبا ترین لحظه؟  گفت در کنار معشوق بودن

گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن

پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)