شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ
شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ

انتظار

انتظار

کسی گفت شرط دوست داشتن و عشق حفظ آن هست

راستی نهایت عشق را می توانی در چشمهای مضطربم بخوانی؟

 اگر می توانی پس تو هم مانند من عاشقی!!!

گفتم اضطراب؟  از کجا فهمیدی  ؟از رنگ زرد رخسارم؟؟؟

 یادم نیست از که شنیدم اما خوب گفت که:

 عشق رنگ زرد خورشید مهربان است....

راستی عشق را از رنگ پریده ام می خوانی؟؟؟   می خوانی مگر نه؟؟؟

   پس تو هم مانند من عاشقی..... نازنینم قسم به لحظاتی که یاد تو دنیا را برایم بارانی می کند!!!!!!!

 آها!!!! راستی کجا می روم؟؟؟؟  عشق سوگند خوردن دارد؟.......

نه.........مگر نه؟؟؟

  دیدی پس تو هم عاشقی مانند من.......

مثل خیلی ها که کسی را دوست دارند و هرشب قصه ی وصال را زمزمه می کنند

میدانی نازنینم .......می دانی مگر نه؟ ؟ ؟ بگویم؟ ؟ ؟ بازهم؟  

آخر عهد کردیم که راز دل با کس نگوییم ؟ ؟ ؟

پیمان شکنی بکنم؟ ؟ ؟  

 دوست داشتنت را فریاد بزنم؟ ؟ ؟ می خواهی؟ ؟ ؟

نه ؟ ؟ ؟آخر چرا؟ ؟ ؟

آهان پس خودت می دانی ؟مگر نه؟؟؟

دوستی گفت: با دل شوریده ام آرام تر

آرام در گوش تو می خوانم !!!!فقط در گوش تو می خوانم  

 نازنینم با دل شوریده ام آرام تر !!!

شد بهار و دل من اسیر شهر طوفانی انتظارست حرف قلب من این بوده و هست که بیایی بهارست قوی دل در لحظه ای را شمرده تا تو از شهر غربیت بیایی
نبض آلاله ها را گرفتم تا که شاید بدانم کجایی
 
شهر لب باغ دل مرز احساس حسرت لحظه ای با تو بودن با نگاهت سخن گفتن و بعد شعری از جنس دریا سرودن عکس رویاییت را نهادم توی یک قاب عکس طلایی
 
با کمی لاله رویش نوشتم لعنت عشق بر تو جدایی
می تپد قلب در شهر غوغا باز در آرزوی رسیدن
باز هم حسرت روی یک شمع حسرت دسته ای پونه چیدن حسرت سرخ فردای غربت بی امان لحظه ها را شمردن آرزو کردنی بی سرانجام دل به امواج عشقی سپردن
سال رفت و من و پونه و تو حبس در بندهای جدایی
یک جهان حسرت مهربانی عالمی آرزوی رهایی
من نگاه تو را اولین بار روی یک شعر نمنک دیدم قصه سبز زیباییت را از زبان غزل ها شنیدم باورم نیست آمد بهار و ماه چشم تو بر دل نتابید دل به یاد تو یک سال رنجید چشم در آرزویت نخوابید یادگار تو یک عشق پک ست توی گلدانی از آرزویم
خوب شد مانده این یادگاری تا که گه گاه آن را ببویم چشم تو نقطه عطف دلهاست دیدنت مرهم قلب عاشق گونه ات سرزمین تبسم خنده های تو رنگ شقایق تا بیایی به روی دل خود عکس یک یاس تنها کشیدم توی نقاشی چشمهایت انتظاری شکوفا کشیدم هیچ کس با دل من نیامد تا لب جاده های رهایی
 
منتظر مانده ام روی یک پل تا که شاید از آن سو بیایی
آسمان تا نگاهی به من کرد دیدگانش پر از اشک غم شد
 
نقره هایش هم از غصه تب کرد یک گل از خنده زهره کم شد برکه اش که مرا دید و قلبش مثل یک نرگس منتطر شد قصه ام را به آلاله گفتم بر لبش حسرتی منتظر شد هرکسی که برایم دلش سوخت عاشقانه شکست و دعا کرد سنگ هم قصه ام را شنید و صادقانه خدا را صدا کرد باز هم تو در آنجایی و من منتظر مانده ام تا بیایی
درس من و رمز زیبا شکفتن قلب من دفتر آشنایی
گفته بودی اگر قاصدکها از سفرهای رویا بیایند گفته بودی اگر شاپرک ها شهریمان را گلستان نمایند گفته بودی اگر صد شکوفه در میان گلستان بروید گفته بودی اگر یک پرستو برگ آلاله ای را ببوید
گفته بودی اگر توی قلبم باغی از یاس خوشبو بکارم
 
گفته بودی اگر مثل باران روی دلهای عاشق ببارم باز می گردی و در کنارم قصه عشق را می نگاری
پس چه شد نسترن ها شکفتند بازگرد ای نسیم بهاری

عشق نمی پرسه تو کی هستی؟

فقط میگه: تو ماله منی .

عشق نمی پرسه اهل کجایی؟

فقط میگه:توی قلب من زندگی می کنی .

عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟

فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته .

عشق نمی پرسه چرا دورهستی؟

فقط میگه:همیشه با منی.

عشق نمی پرسه دوستم داری؟

فقط میگه: دوستت دارم

 

 اگه دلم تنگ میشه خیلی برات منو ببخش

اگه نگام گُم میشه تو شهر چشات منو ببخش

منو ببخش اکه شبا همش ستاره میچینم

اگه همش پیش همه بهت میگم دوست دارم

منو ببخش اگه برات سبد سبد گل می چینم

منو ببخش اگه شبا فقط تورو خواب می بینم

منو ببخش اگه تو رو میسپارمت دست خدا

اگه پیش غریبه ها به جای تو میگم شما

منو ببخش اگه واسه چشمای تو خیلی کمم

تو فرشته یی و من خیلی باشم یه آدمم

منو ببخش اگه فقط میخوام بشی مال خودم

منو ببخش اکه کمم ولی زیادی عاشقت شدم

منو ببخش اگه برات میمیرم و زنده میشم

منو ببخش اگه با دیوونگیام پیش تو شرمنده میشم

منو ببخش من نمیخوام تو رو به ماه نشون بدم

نشونیتو نه به شبو نه دست آسمون بدم

اگه دوست دارم خیلی زیاد منو ببخش

اگه تویی اون که فقط دلم میخواد منو ببخش

 

خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود
صبح بلند شی ببینی که دیگه دوستش نداری
خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
بی وفا شه اونی که جونتو واسش گذاشتی
خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه
هوسش وقتی تموم شد بره و پیشت نمونه
خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه
تازه فردای همون روز از دوست عاشقش با خبر شه
خیلی سخته توی پاییزبا کسی آشنا شی
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی
خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اونو ببینه
خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی
خیلی سخته واسه اون بشکنه یه روز غرورت
ولی اون نخواد بمونه همیشه سنگ صبورت
خیلی سخته اون که دیروز تو واسش یه رویا بودی
از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی

تو از متن کدوم رویا رسیدی

که تا اسمت رو گفتی شب جوون شد

که از رنگ صدات دریا شکفتو

نگاه من پر از رنگین کمون شد

تو از خاموشی دلگیر رویا

صدام کردی صدام کردی دوباره

صدا کردی منو از بغض مهتاب

از اندوه و اشک ستاره

صدام کردی

، صدا کردی نگو نه

اگر چه خسته و خاموش بودی

تو بودی و صدای تو صدام زد

اگر چه دور و ظلمت پوش بودی

تو چیزی گفتی و شب جای من شد

من از نور و غزل زیبا شدم باز

تو گیج و ویج از خود گم شدن ها

من از من مردم و پیدا شدم باز

...

من از من مردم و پیدا شدم باز

...

از این تک بستر تنهایی عشق

از این دنج سقوط آخر من

صدام کردی که برگردم به پرواز

به اوج حس سبز با تو بودن

صدام کردی که رو خاموشی من

یه دامن یاس نورانی بپاشید

برهنه از هراس و تازه از عشق

توی آغوش جان من رها شی

وقتی من عاشق میشم همه چیز فرق میکنه. وقتی که من عاشق میشم نگاه آسمون مهربونتر میشه. وقتی من عاشق میشم خورشید زیباتر لبخند میزنه. وقتی من عاشق میشم گلها از همیشه خوشبوترن. وقتی من عاشق میشم رنگینکمون تو آسمون پیداش میشه. وقتی من عاشق میشم چکاوک نغمه مستی سر میده. وقتی من عاشق میشم دریا پرتلاطم و ساحل آرومتره. وقتی من عاشق میشم رودخونه پرخروشتره. وقتی من عاشق میشم زندگی پر از زیباییه. وقتی من عاشق میشم به تو فکر میکنم و وقتی به تو فکر میکنم، عاشقتر از قبل میشم. اما

وقتی من عاشق میشم همه چیز فرق میکنه. وقتی که من عاشق میشم نگاه آسمون مهربونتر میشه. وقتی من عاشق میشم خورشید زیباتر لبخند میزنه. وقتی من عاشق میشم گلها از همیشه خوشبوترن. وقتی من عاشق میشم رنگینکمون تو آسمون پیداش میشه. وقتی من عاشق میشم چکاوک نغمه مستی سر میده. وقتی من عاشق میشم دریا پرتلاطم و ساحل آرومتره. وقتی من عاشق میشم رودخونه پرخروشتره. وقتی من عاشق میشم زندگی پر از زیباییه. وقتی من عاشق میشم به تو فکر میکنم و وقتی به تو فکر میکنم، عاشقتر از قبل میشم. اما ...

وقتی من عاشق میشم تو بهم میخندی. وقتی من عاشق میشم بهم زنگ نمیزنی. وقتی من عاشق میشم نمیای به دیدنم. وقتی من عاشق میشم دلم رو میسوزونی. وقتی من عاشق میشم تلفنم رو قطع میکنی. وقتی من عاشق میشم بهم میگی خری که دوستم داری. وقتی من عاشق میشم همهش حرف از آخرش میزنی. وقتی من عاشق میشم ضدحال میزنی. وقتی من عاشق میشم حسرت بوسه رو رو لبام میذاری. وقتی من عاشق میشم اشکم رو درمیاری. وقتی من عاشق میشم من رو تو بیخبری میذاری. وقتی من عاشق میشم تو بداخلاقی میکنی. وقتی من عاشق میشم تو ازم دوری میکنی. وقتی من عاشق میشم تو باهام قهر میکنی. اما ...

اما من عاشقتم، و عاشقت میمونم. من عاشق ضدحال زدنهاتم. من عاشق حالگیری کردنتم. من عاشق تلفن قطع کردنتم. من عاشق اخمتم. من عاشق خندیدنتم. من عاشق حرفهاتم. من عاشق گلم گفتنتم. من عاشق مهربونیاتم. من عاشق اسمتم. من عاشق اون صدای دلنشینتم. من عاشق اون دو تا چشم زیباتم. من عاشق تو و عاشق همه وجودتم. من عاشق فصل بهارم

نجوایی از سوی تو

نگاهی کوتاه از تو

لبخندی بر لبان زیبایت

و من خود را غرق در عشق یافتم

دیوارهای خالی اتاقم را
از تصویرهای خیالی او پر می کنم
خدای من زیباست...خدای من رنگین کمان خوشبختی ست
که پشت
هر گریه
انعکاسش را
روی سقف اتاق می بینم
من هیچ
با زبان کهنه صدایش نکرده ام
و نه
لای بقچه پیچ سجاده
رهایش...او در نهایت اشتیاق به من عاشق شد و
من در نهایت حیرت
حالا...گاه گاهی که به هم خیره می شویم
تشخیص خدا و بنده
چه سخت است!!!

چند روزی ست دلم تنها و غمگین ست

وهمه دریغ از من ...

د لم می خواست میان این غمها سر بر

شانه گوشه ای آشنا میگذاشتم ....

ولی افسوس افسوس.... تو غربت و تنهاییم

هیچکس نبوده جز تو

یاد و نگاه چشم من

بر کس نبوده جز تو

هرکس برد از یاد مرا

بازگشت نداشته جز تو

 

منو ببخش عزیز من اگه می گم باهام نمون

دستای خالیمو ببین آخر قصه رو بخون

 ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش

با پول اون نخ خریدم  زخم دلم رو بستمش

همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم

بین من و تو فاصله است  یک در سرد آهنی

من که کلیدی ندارم   تو واسه چی در می زنی

این در سرد لعنتی  شاید که نخواد وا بشه

قلبتو بردار و برو قطار داره سوت می کشه

همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم

من واسه تو خیلی کمم

 

 

باز باران بی ترانه***

            گریه هایم عاشقانه***

                            می خورد بر سقف قلبم***

                                               یاد ایام تو داشتن***

                                              می زند سیلی به صورت***

                                              باورت شاید نباشد***

                                             مرده است قلبم ز دستت***

                                             فکر آنکه با تو بودم***

                                             با تو بودم شاد بودم***

                                              توی دشت آن نگاهت***

                                              گم شدن در خاطراتت***

  گفتمش دل می خری پرسید چند؟

               گفتمش دل مال تو تنها بخند..

خنده کرد ودل ز دستانم ربود

               تا به خود باز اومدم او رفته بود

دل ز دستش روی خاک افتاده بود

           جای پایش روی دل مانده بود

 

مثل یک پروانه  بی  پروا شدن

                            عشق یعنی سر به زیر انداختن

                                  درحریم دلبری  جان   باختن

                                        عشق یعنی بر سر دار آمدن

                                              بی  محابا  دیدن  یا ر آمدن

 

       عشق یعنی پرزدن بی بال وپر

            دیده را  دریا  نمودن تا  سحر

                 عشق  یعنی  گفتگو  با کربلا

                     سر کشیدن  باده  از جام  بلا

                            عشق یعنی دیده برخنجرزدن

                               مثل طوطی درقفس پرپرزدن

 

عشق یعنی گم  شدن  در جام  می

           راز  دل بی پرده  بشنیدن  زنی

                 عشق  یعنی  خاک  پای  خاکیان

                      می  زدن در  حلقه ی   افلاکیان

                           عشق یعنی مثل یک گل وا شدن

                                  فــارغ  از  بی  تابی  دنیـــا  شـدن 

 

 ای که از عشقت گذشتی، رفتنت ایثار نیست

                                         در درویی های عشقت شبهه ی اخبار نیست

 گفتی ازعشقت گذشتی، چون که من را عاشقی

                                        فکرکن، در مذهب آیا بی وفایی عار نیست

 گفتی از عشقم برو آینده ات روشن شود

                                        بی تو در آینده بودن یک کمی دشوار نیست

 گفته ای قسمت نبودش تا که هم بستر شویم

                                        بستر و بالین کجا، درعشق این گفتار نیست

 گفته ای در عشق تو هر شب مریضم بی خیال

                                        ملتی از عشق دیدم هیچ کس بیمار نیست

 گفتی ای یارم چو کفتر پر بکش، پرواز کن

                                        کفتری بی یار آیا شکل یک کفتار نیست؟

 حکم عفوم را زدی امضاء که آزادم کنی

                                       حکم آزادی عاشق چوبه ای جز دار نیست

 هی مرا تکرار می کردی برو ای یار خوب

                                       یار را کشتی، نیازش اینهمه تکرار نیست

 

 

مجنون شدم شبی به راه افتادم

                                        بادیدن لیلی به گناه افتادم

 

گفتم چندی به راه یوسف بروم

                                      از چاله در آمدم به چاه افتا

آخرین بار!

برای آخرین بار ، ستاره ! دست نگهدار!

فرصت تازه می خوام ، قبل از خدا نگهدار!

در حق چشمای تو ، این دل خسته ، بد کرد!

دست نوازشت رو ، پس زد و ساده رد کرد!

یه وقت دیگه می خوام واسه دوباره ساختن!

این خواهش و رد نکن ، ای گل هستی من !

نگو خدا نگهدار ! ستاره ! دست نگهدار !

نذار که جون ببازه یه عاشق بی قرار!

به تو قسم که این بار ، گریه ت نمی شه تکرار!

دیگه نمی شه تکرار ، اون همه اشک تب دار!

می خوام دوباره با تو ، یه شعر نو بسازم !

نذار به جرم دیروز ، امروزم و ببازم !

فرصت تازه می خوام تا با تو پر بگیرم!

من هنوزم می تونم به پای تو بمیرم !

 چراغ جمالت چراغم بود    چراغم  تو باش چرا غم بود

 

 

وحدس می زنم شبی مرا جواب می کنی
وقصر کوچک دل مرا خراب می کنی

سر قرار عاشق همیشه دیرکرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب می کنی

من از کنار پنجره تورا نگاه میکنم
و تو به نام دیگری مرا خطاب می کنی

چه ساده در ازای یک نگاه پاک وماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجالت اب می کنی

وکاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی