شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ
شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ

امشب گریه میکنم

امشب از آسمان دیده ی تو روی شعرم ستاره می بارد در زمستان دشت کاغذها پنجه هایم جرقه می کارد شعر دیوانه ی تب آلودم شرمگین از شیار خواهش ها پیکرش را دوباره می سوزد عطش جاودان آتش ها آری آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دیگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست از سیاهی چرا هراسیدن شب پر از قطره های الماس است آن چه از شب به جا می ماند عطر خواب آور گل یاس است دانی از زندگی چه خواهم من تو باشم... تو...پای تا سر تو زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو ... باز دیگر تو  

لطف بی نهایت 

در خانه ی توآیم به بهانه ی گدایی

که بدین بهانه بر من در مرحمت گشایی

به در سرایت ای شه بسر آیم ازارادت

چوتومالک الملوکی وخدای ماسوایی

توامیدناامیدان توپناه بی پناهان

تو به درد درد مندان زره کرم دوایی

بعیوب ساتر ستی به ذنوب غافرستی

چه خدای مهربانی تو که واهب العطایی

زپی امیدهرگز به درت کسی نیامد

که همی شنیده باشد زتو بوی بی وفا یی

صمدا توخویش دانی که به جز تو کس ندارم

نه کسی که سوی اویم بکند رهنمایی

 توخدای بی نیازی وکریمی ورحیمی

چه شود بدین گنه کار دمی کرم نمایی

به تفضلی ببخشی همه کرده های زشتم

که شده است سد راهم زبرای آشنایی

گنهم فزون اگر چند بودزریگ صحرا

نبود چه پر کاهی بر عفو کبریایی

بلی التفاوت وفضلت چو نهایتی ندارد

زغم دوکون شاید که مرا دهی رهایی

دهیم نوید (علامه)مخور غم از معاصی

که گناه تو ببخشم به عنایت خدایی  

کو چه باغی از ترانه 

من از پشت شبهای بی خاطره

 من از پشت زندان غم آمدم

من از آرزوهای دورو دراز

من از خواب چشمان نم آمدم

تو تعبیر رویای نادیده ای

 تو نوری که بر سایه تابیده ای 

تو یک آسمان بخشش بی طلب

تو بر خاک تردید باریده ای

تو یک خانه درکوچه ی زندگی

تویک کوچه درشهر آزادگی

تویک شهردر سرزمین حضور

تویی راز بودن به این سادگی

مرا با نگاهت به رویا ببر

مرا تا تماشای فردا ببر

دلم قطره ای بی طپش درسراب

مراتا تکاپوی دریا ببر

ادامه مطلب ...