ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
گفتگومان همیشه شیرین بود / لحظه هامان به خنده افرین بود / شکستی ورفتی بی وفا کی قرارمون این بود
نه بلبل خواهد از زمستان جدایی / نه گل دارد خیال بی وفایی / ولیکنچرخش چرخ ستمگر / زند بر هم رسم اشنایی
مینویسم نامه را با برگ چایی / که هر وقت میخوری یادم بیاری
عابر شهر چشاتیم / دل من اهل ریانیست / اونی که مثل تو باشه / حتیتوی قصه ها نیست
شمع سوزان توام اینگونه خاموشم نکن/ گر چه دور افتاده ام هرگز فراموشمنکن
وقتی خدا پنجره عشق رو باز کرد منو دید ازم پرسید:امروز چه ارزویی داری؟ گفتم:خدایا!همیشه مواظب کسی باش که به این وبلاگ سر می زند....