ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به نام آنکه اشک را آفرید تا سرزمین وداع آتش بگیرد ...
آرزوی من این است مثل یک سیم گیتار ...
زیر دست تو باشم لحظه خوش دیدار ...
به تو می اندیشم ...
به نرسیدن ...
به سوختن و ساختن ...
به تهاجم عشق ...
به قلب پاره من ...
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد