ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
صدای شکستن قلبم را نشنیدی چون غرورت بیداد میکرد
اشک هایم را ندیدی چون محو تماشای یاران بودی
ولی امیدوارم آنقدر در آینه مجذوب نشده باشی
که حداقل زشتی دیو خودخواهیت را ببینی
باشد که با دیگران چنین نکنی که با من کردی
امشب مرا در خواب خواهی دید...
اشتیاق می نویسم:
عشق زیباست......می خوانی و می خندی.
می گویم عاشقم......می شنوی و می گذری.
می خوانم دلم تنگ است......هم آوا می شوی همدل نه!
فریاد می زنم...با نگاهی مبهم سکوت می کنی. دلم می لرزد!
امروز خاموشم...نه شوق نوشتن دارم ٬ نه یارای گفتن و نه توانایی خواندن...
نوشته هایم را می خوانی...گونه هایت خیس می شود.
گفته هایم را به یاد می آوری و مرتب خاطره هایت را مرور می کنی.
با آوازم همدل می شوی...اکنون آواز من از حنجره ی توست.
امشب مرا در خواب خواهی دید...
ساکت و بی صدا با نگاهی مبهم..... دلت می لرزد!
برو با یارت عزیزم