شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ
شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ

به جون خودم کنکور دارم به نام خدای خودم خوبین؟......اول تر از همه یه معذرت خواهی از همتون بکنم به خاطر اینکه چند وقته که دیگه برای بلاگ هیچکدوم از شما عزیزان نظر نمیدم.......ولی بهم حق بدین.......بابا به جون خودم کنکور دارم. ولی به خدا تموم نوشته هاتونو میام میخونم.......فقط وقت ندارم نظر بذارم.......حالا یکی نیست بگه اصلا مگه تو کی هستی که میخوای نظر بدی؟ میخوام از خواهر گلمم (مینا تی ان تی) تشکر کنم که همیشه حرفا و اذیت های منو تحمل کرده و باهام مونده....واقعا ماهه......اینم بلاگ معرکه و با حالش........شعراش اینقدر نازن که معتاد شعراش میشین: www.minatnt.persianblog.ir البته این مینا جون با مینایی که زندگیمو مدیونشم فرق داره ها..........ولی هر دو تاشون ماهن.(پس از این به بعد این مینا تی ان تی و او مینا جونم میشه مینا خانومی که ازش تو این پست یاد کردم) خوب یه شعر غمگین باز بنویسم براتون........اینو تقدیم میکنم به بهترین رفیق تنهاییام که اسمش غمه.........و همینجا ازش تشکر میکنم که هیچوقت منو تنها نذاشته : بعد من گر من بمیرم,بعد من غم با چه کس خلوت کند؟! جز این دل هم صحبتش غم با چه کس صحبت کند؟! بعد از عزای مرگ من غم با چه کس عادت کند؟! گر من بمیرم , در دلش غم را چه کس دعوت کند؟! Beba حالا شعری برای عروسکم که عمرا اگه اسمشو بگم..... البته این شعرو خودتون میدونید خوانندش کی بوده(هایده): عروسک جون فدات شم تو هم قلبت شکسته که صد تا شبنم اشک روی چشمات نشسته ************* منم مثل تو بودم یه روزتنهام گذاشتن یه دریا اشک حسرت توی چشمام گذاشتن ************* چه تهمت ها شنیدی چه تلخی ها چشیدی عروسک جون تو میدونی که حسرت ها کشیدی ************* عروسک جون زمونه منو این گوشه انداخت به جای حجله ی بخت برام زندون غم ساخت ************** بمیره اون که میخواسته ما رو گریون ببینه سرای سینه ها مونو ز غم ویرون ببینه *************** دلم میخواد یه روزی فارغ از غم تبسم روی لبهامون بشینه شاید اون روز دوباره جون بگیره نهال آرزوهامون تو سینه خوب دیگه زیاد وقتتونو نمیگیرم....... پس یه متن کوتاهمو تقدیم میکنم به اونی که میپرستمش ولی عمرا اگه اسمشو بگم: اگه یه روز چشماتو باز کردی و دیدی که توی یک اتاق تاریک هستی که از در و دیوارش خون میچکه....... نترس!! این اتاق.......قلب منه. فقط کافیه چشماتو باز کنی و با نور عشقت به این اتاق روشنایی ببخشی. خوب عزیزان........برم؟ نه بذارین بگم اگه درس میخونم و حظورم اینجا و پیش دوستام کم رنگ تر شده دلیل بیوفاییم نیست......به خدا کنکوره........ قابل توجه مینا خانومی که چند شب پیش گفت: سپهر دقت کردی جدیدا خیلی بی معرفت شدی؟ میخواستم بگم من واسه هرکی بی معرفت بشم واسه کسی که بهش مدیونم بی معرفت نمیشم . ولی خوب این مینا که نمیفهمه......نمیگم نفهمه ها.......فقط نمیفهمه چقدر دوسش دارم.(راستی اگه من با مینا شوخی میکنم چون با جنبه ترین دختری بوده که تا حالا دیدم. البته به جز اون که عمرا اگه اسمشو بگم و ...........) پس با یاد خدای خودم دیگه میرم. بابای عشق های من مخصوصا اون که عمرا اگه اسمشو بگم . یه چیزی بگو ( 29 نظر ) پنجشنبه، 19 خرداد، 1384 - یادگاری سلام عزیزای من.......خوبین شما؟........من که دیگه حالم خوب خوبه.......واقعا از همتون معذرت میخوام که خیلی وقته آپ نکردم.......به خدا کنکور دارم.......بهم حق بدین دیگه........الانم دیگه دیدم نمیشه.....امروز دیدیم دیگه دارین منو فراموش میکنین........پس یه شعرمو تقدیمتون میکنم و باز میرم: یادگاری نمی داند کسی حال دلم را چه گویم,با که گویم مشکلم را؟ به لب خندان,به چهره شادمانم ولیکن کس نمی داند نهانم خدایا!دلبرم با غیر یارست گلم مدهوش در آغوش خار است چه گویم,کان بت افسانه وارم بدین ناباوری, رفت از کنارم دگر با من نگاهش می ستیزد ز خواهش های قلبم می گریزد دگر دستش حقیرم می شمارد مرا در دست غم ها می سپارد نمی بیند که بی او نیمه جانم که تنها شد ز هجرش آشیانم نوشتم تا بماند یادگاری نشانی از غم و شب زنده داری اگر روزی نشانم از شما خواست مزارم در میان دشت غم هاست beba تقدیم به تمام کسانی .... که درد عشق را کشیده اند پنهانی  

به جون خودم کنکور دارم

 

به نام خدای خودم


خوبین؟......اول تر از همه یه معذرت خواهی از همتون بکنم به خاطر اینکه چند وقته که دیگه برای بلاگ هیچکدوم از شما عزیزان نظر نمیدم.......ولی  بهم حق بدین.......بابا به جون خودم کنکور دارم.ولی به خدا تموم نوشته هاتونو میام میخونم.......فقط وقت ندارم نظر بذارم.......حالا یکی نیست بگه اصلا مگه تو کی هستی که میخوای نظر بدی؟

میخوام از خواهر گلمم (مینا تی ان تی) تشکر کنم که همیشه  حرفا و اذیت های منو تحمل کرده و باهام مونده....واقعا ماهه......اینم بلاگ معرکه و با حالش........شعراش اینقدر نازن که معتاد شعراش میشین:


                                 www.minatnt.persianblog.ir

البته این مینا جون با مینایی که زندگیمو مدیونشم فرق داره ها..........ولی هر دو تاشون ماهن.(پس از این به بعد این مینا تی ان تی و او مینا جونم میشه مینا خانومی که ازش تو این پست یاد کردم)

خوب یه شعر غمگین باز بنویسم براتون........اینو تقدیم میکنم به بهترین رفیق تنهاییام که اسمش غمه.........و همینجا ازش تشکر میکنم که هیچوقت منو تنها نذاشته :

                         بعد من

گر من بمیرم,بعد من            غم با چه کس خلوت کند؟!

 

جز این دل هم صحبتش        غم با چه کس صحبت کند؟!

 

بعد از عزای مرگ من          غم با چه کس عادت کند؟!

 

گر من بمیرم , در دلش         غم را چه کس دعوت کند؟!

                                                                            Beba

حالا شعری برای عروسکم که عمرا اگه اسمشو بگم.....

البته این شعرو خودتون میدونید خوانندش کی بوده(هایده):

عروسک جون فدات شم
تو هم قلبت شکسته
که صد تا شبنم اشک
روی چشمات نشسته
*************
منم مثل تو بودم
یه روزتنهام گذاشتن
یه دریا اشک حسرت
توی چشمام گذاشتن
*************
چه تهمت ها شنیدی
چه تلخی ها چشیدی
عروسک جون تو میدونی
که حسرت ها کشیدی
*************
عروسک جون زمونه
منو این گوشه انداخت
به جای حجله ی بخت
برام زندون غم ساخت
**************
بمیره اون که میخواسته
ما رو گریون ببینه

سرای سینه ها مونو
ز غم ویرون ببینه
***************
دلم میخواد یه روزی فارغ از غم
تبسم روی لبهامون بشینه
شاید اون روز دوباره جون بگیره
نهال آرزوهامون تو سینه

خوب دیگه زیاد وقتتونو نمیگیرم.......

پس یه متن کوتاهمو تقدیم میکنم به اونی که

میپرستمش ولی عمرا اگه اسمشو بگم:

 

اگه یه روز چشماتو باز کردی و دیدی که توی یک

 

اتاق تاریک هستی که از در و دیوارش خون میچکه.......

                         

                             نترس!!

                                     این اتاق.......قلب منه.

فقط کافیه چشماتو باز کنی

                           و

                  با نور عشقت به این اتاق روشنایی ببخشی.

خوب عزیزان........برم؟
نه بذارین بگم اگه درس میخونم و حظورم اینجا و پیش دوستام کم رنگ تر شده دلیل بیوفاییم نیست......به خدا کنکوره........

قابل توجه مینا خانومی که چند شب پیش گفت: سپهر دقت کردی جدیدا خیلی بی معرفت شدی؟
میخواستم بگم من واسه هرکی بی معرفت بشم
واسه کسی که بهش مدیونم بی معرفت نمیشم .ولی خوب این مینا که نمیفهمه......نمیگم نفهمه ها.......فقط نمیفهمه چقدر دوسش دارم.(راستی اگه من با مینا شوخی میکنم چون با جنبه ترین دختری بوده که تا حالا دیدم. البته به جز اون که عمرا اگه اسمشو بگم و ...........)

پس با یاد خدای خودم دیگه میرم.

                                بابای عشق های من

                                                     مخصوصا اون که عمرا اگه اسمشو بگم .

 


یادگاری

سلام عزیزای من.......خوبین شما؟........من که دیگه حالم خوب خوبه.......واقعا از همتون معذرت میخوام که خیلی وقته آپ نکردم.......به خدا کنکور دارم.......بهم حق بدین دیگه........الانم دیگه دیدم نمیشه.....امروز دیدیم دیگه دارین منو فراموش میکنین........پس یه شعرمو تقدیمتون میکنم و باز میرم:

یادگارینمی داند کسی حال دلم را

چه گویم,با که گویم مشکلم را؟

به لب خندان,به چهره شادمانم

ولیکن کس نمی داند نهانم

خدایا!دلبرم با غیر یارست

گلم مدهوش در آغوش خار است

چه گویم,کان بت افسانه وارم

بدین ناباوری, رفت از کنارم

دگر با من نگاهش می ستیزد

ز خواهش های قلبم می گریزد

دگر دستش حقیرم می شمارد

مرا در دست غم ها می سپارد

نمی بیند که بی او نیمه جانم

که تنها شد ز هجرش آشیانم

نوشتم تا بماند یادگاری

نشانی از غم و شب زنده داری

اگر روزی نشانم از شما خواست

مزارم در میان دشت غم هاست

                                             beba

تقدیم به تمام کسانی ....

                        که درد عشق را کشیده اند پنهانی

 

احسان و ریحانه خانوم

 

سلام......اول از همه میخوام از احسان عزیزم تشکر کنم که

اجازه داد

تولدشو که دیروز بود تو بلاگم تبریک بگم........خیلی خوش

گذشت........ولی شانس آوردیم نگرفتنمون......و گر نه دیگه

 قضیه خیلی

هیجانی بود........شانس آوردیم خونشون در پشتی داشت.....

وگر نه الان

داشتیم با آقا پلیسا و باتوماشون صحبت میکردیم.

حالا میخوام یه شعر براتون بنویسم از کسی که دیگه داداشیشو از یادش برده.
ریحانه جون......آقاتون خوب هستن؟....... یادته تابستون تو پارک به من و احسان میگفتی :اگه با کسی دوست بشین من میکشمتون؟.......خوب شد ما به تو نگفتیم......وگر نه الان ما قاتل بودیم و تو مقتول.
میخوام شعری رو که آخر دفتر شعرم نوشتی بنویسم....اما قبلش میخوام جمله ای رو که  یادگاری نوشتی تقدیم خودت کنم:

دوست دارم هنگامی که میان خوت و او پل میزنی مرا نیز به یاد داشته باشی.توفان گرفت وارد یک ماجرا شدیم
با قایق شکسته ی خود هم صدا شدیم
هر لحظه بوی مرگ... تلاش نمیکنیم
چون موج در تلاطم دریا رها شدیم
دریا زبان خواهش ما را نمی شنید
ما با زبان آتشی اش آشنا شدیم
این سرگذشت هر که پس از ما که عاشق است
اینگونه است قصه ی دریا که ما شدیم
دریا غروب کرد خدا هم کمک نکرد
نالایق حمایت دست خدا شدیم
آن قایق شکسته به ساحل رسید و ما
با دست های یخ زده از هم جدا شدیم

بچه ها ......منو ببخشید اگه ایندفعه یکم خصوصی شده بود.....ولی امیدوارم از شعرش خوشتون اومده باشه 

خودتون رو بشناسین

 بندگی ام ناگزیر نگاهی ساده بود که زیباییت امر می کرد.

گفته بودین غمگین نباش.....چشم......میخوام راجع به خودمون صحبت کنم........میخوام رک باشم .......اشکالی که نداره؟

فکر نکنید بچه مثبتم که این حرفا رو میزنم.........تا حالا کلانتری رفتم( به خاطر اینکه با آقا پلیسه شوخی کردم)........بد ترین خونه ها هم رفتم(به خاطر اینکه  ببینم چه جور آدمایی تو این محیط ها هستن).........ولی افتخار میکنم که پاک بیرون اومدم.........پس به خودم اجازه میدم این حرفو بزنم:

با خیلی از دوستام که صحبت میکنم(۹۰ در صدشون)........نمی دونم چرا فکر میکنن آزادی یعنی اینکه بپردازن به مسایل جنسی و به عشق از همین دیدگاه نگاه میکنن(بدون اغراق میگم که حداقل تو مشهد نصف بیشترشون این طرز فکرو دارن)

آیا درسته به خاطر لذت های آنی لذت های آتی رو فراموش کنیم؟........نمیدونم چرا وقتی این جوونا رو میبینم دلم میخواد براشون گریه کنم که هنوز ارزش های خودشونو نشناختن.

به نظر شما آزادی یعنی چی؟

این که از نظر من.......شما هم خوب فکر کنید و بعدش نظر بدین:

خودت را بشناس.......آنگاه

 

 تو آزاد ترین فرد دنیا خواهی بود.

 

تنها محدودیت برای تو محدودیت انسانیت و شرافت است.

 

پا را فراتر مگذار........زیرا آنگاه تنها برای اندک

 

 لحظه ای آزاد خواهی بود.

 

مانند یک قطار که آزادیش یعنی رها شدن از بند ریل.

 

اما با خود بیاندیش که آیا این قطار به مقصد خواهد رسید

 

و آیا برای همیشه آزاد است؟!

 

اسیر شاید ها

هیچ وقت مشکلاتت را با دیگران در میان نگذار......نیمی از شنیدنش خسته میشوند و نیمی دیگر خوشحال .

                                                           beba    

اینم از سرگذشت تلخ من........شاید خیلی از شما ها هم مثل من بودید:

پس از اینکه عاشق او شدم
زندگانیم به خود رنگ شادی گرفت
ولی گاهی اوقات شاید هایی این شادی ها را کم رنگ میکرد:
شاید از من نا امید شود....
شاید دیر یا زود دوستیمان به پایان رسد.....
شاید آنگونه که او میخواهد دوستش ندارم و به او محبت نمیکنم.....
شاید.............
وقتی دوستی مان پایان یافت
تازه فهمیدم یک شاید را که حقیقتی تلخ بود فراموش کرده بودم:
شاید فرد دیگری را بیشتر از من دوست داشت.
اینگونه است که دیگر از شادی ها گریزانم  تا  اسیر شاید ها نشوم.

 

عاشق مرگ"

اشک و غم حاصل من شد اندر این عشق تهی

                   نرود غم ز برم تا که شرابم ندهی

نه , شرابم نتواند غم از این یاد برد
 
                  چاره این است که دل کار به فریاد برد

ولی فریاد نشد چاره ی این درد گران

                 گفتم ای خالق من , عشقش از این دل , تو بران

بی درنگ گفت: برو بار دگر

                دل بکن عاشق یک یار دگر

گر که خواهی تو کنی یادش ترک

               باید عاشق بشوی , عاشق مرگ!!

                                                   my id   :  beba_bahal

ببخشید اگر یک بار دیگه اینو تو بلاگم خونده بودین.......ولی این شعرو در بد ترین لحظه ی زندگیم گفتم......بابای

 

آخ جون....بابام از زندان در میاد

موفقیت دریایی است همراه با موجوداتی خطرناک و مهلک به نام غرور.

سلام.......با این که خوشحال بودم ولی نمیخواستم این مطلبو بگم.
اما محبت شما عشق های عزیز تر از جونم نذاشت ساکت بمونم.
بیشتر میخوام از شما تشکر کنم.
خوب......قبل از عید مسابقه ای بر گزار کردند به نام با علی  در سایت نوجوانی و رسانه های صوتی و تصویری  که در همه ی زمینه ها میتونستید هنرهاتونو بفرستید.....من هم در زمینه ی شعر چرت و پرتامو فرستادم.

وقتی در زمینه ی شعر ......اسم داورها رو خوندم __جعفر ابراهیم(شاهد),مصطفی رحماندوست و بیوک ملکی__ که شعر هاشونو تو کتاب های درسی هم زیاد خوندیم......گفتم اگه اینا شعر های منو بخونن, از خنده دل درد میگیرن.......ولی با خودم گفتم: beba حالا بفرست ....چیزی که ازت کم نمیشه......فوقش دل سه تا شاعر معروف مملکتتو شاد میکنی و بهت میخندن.
     
مثل اینکه از بس خندیدن نفهمیدن چی کار میکنن.......اسم من رو(سپهر روحبخش) به عنوان نفر سوم گذاشتن تو این سایت:
                         
http://www.nojavani.com/index2.html   
میپرسین حالا چی میدن؟
اونقدری هست که بابام یه چند روزی از زندان در بیاد(یک سکه ی بهار و یک لوح تقدیر به نفر سوم)

ولی بیشتر از اینها محبت های شما ارزش داشت که با شخاوت هر چه تمام تر تقدیم این حقیر کردین.......واقعا ازتون ممنونم.
امیدوارم شاهد موفقیت ها روز افزون شما هم باشم.

                                    فقط نامردا معروف شدین داداش کوچیکتون یادتون نره ها!!  

راستی این دلم حیوونی گناه داره...میگه از منم تو بلاگت یاد کن........پس با اجازتو تا یه مدتی میخوام شعر هایی که دلم گفته رو بنویسم. 

چه کسی خواهد دید؟.......مردنم را بی تو

آن زمان که خبر مرگ مرا میشنویروی خندان تو را کاشکی میدیدم
شانه بالا زدنت را
و تکان دادن دستت....که مهم نیست زیاد!
و تکان دادن سر............. .
چه کسی باور کرد؟
جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد.
میتوانی تو به من زندگانی بخشی
یا بگیری از من.....آنچه را می بخشی.

   

از بس که عمر تلخ جدایی دراز شد
                     ترسم مرا ببینی و نشناسی این منم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد