شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ
شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

شکست عشقی | درمان شکست عشقی و جدایی

ღஜღشــکــــســـت عـــشــقـــیღஜღشــکستـ غرورღஜღ

فاصله


فاصله

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست

اگه تو از پیشم بری

اگه تو از پیشم بری سر به بیابون می ذارم
هر چی گل شقایقه رو خاک مجنون می ذارم
اگه تو از پیشم بری من خودم و گم می کنم
به عمر تو رو شرمنده حرفای مردم می کنم
اگه تو از پیشم بری دل رو به دریا می زنم
غرور خورشید و با برف آرزوها می شکنم
اگه تو از پیشم بری کار من آوارگیه
خلاصه شو واست بگم که آخر زندگیه
اگه بری شکایت تو رو به دریا میکنم
شقایقای عالم و من بی تو رسوا میکنم
اگه تو از پیشم بری زندگی خاکستریه
فرداش یکی خبر می ده دلت پیش دیگریه
اگه تو از پیشم بری شمعدونیا دق میکنن
شکایت چشم تو رو به مررغ عاشق میکنن
اگه بری پرستوها از زندگیشون سیر میشن
آهوا توی دام صیادای پیر اسیر می شن
اگه بری دریا پر از اشک و نیاز ماهیاس
شبای شهرمون مثه چشمای عاشقت سیاس
اگه بری یه شب تو خواب دریا رو آتیش می زنم
نردبون آسمون و با هر چی نوره می شکنم
اگه بری پروانه ها شمعا رو خاموشن میکنن
قنریای قفسی دل و فراموش میکنن
اگه بری پلک گلا از غم عشق تو تره
یکی مثه من دلش از چشمای تو بی خبره
اگه تو از پیشم بری پنجرمون بسته میشه
یه دل با صد تا آرزو از زندگی خسته میشه
اگه بری مجنون دیگه از من و تو نمیگذره
نرو بذار ببینمت باز از کنار پنجره
اگه بری من می مونم با بازی های سرنوشت
که من رو تو دوزخ گذاشت ترو فرستاد به بهشت
اگه بری به آسمون شب شکایت میکنم
یه شب می شینم با خدا تا صبح خلوت میکنم
اگه بری پرنده ها بر نمی گردن به لونه
بی تو کدوم پرنده ای راه خودش رو می دونه
اگه تو از پشم بری تو ابرا غوغا میکنم
برای مردن گلا بهونه پیدا میکنم
اگه تو از پیشم بری یاسا ترک بر میدارن
شبنما رو گل رز مگه حتی طاقت میارن
اگه بری مردم منو به هم دیگه نشون می دن
می پرسن از همدیگه که چی راجع من شنیدن
اگه بری همه میگن عشق من و تو هوسه
بمون با هم نشون بدیم که عشق ما مقدسه
اگه بری می لرزه فرهاد و ستون بیستون
به خاطر اونم شده تو تا ابد پیشم بمون
اگه بری می گن دیدی این آخر و عاقبتش
ما هیچ کدوم و نمی خوایم نه رنج و ئنه محبتش
اگه بری نمی دونن شاید واست خوشبختیه
نمی دونن لذتت بعضی خوشیا تو سختیه
اگر چه وقتی تو بری دیگه من و نمی بینی
اگه بخوای هم می باید تا فصل محشر بشینی
اما تورو جوون خودت که از همه عزیزتری
با یک نگاهت منو تا اوون ور دنیا می بری
اگه میشه بری یه جا به آرزوهات برسی
یا که دور از چشمای من قلب تو دادی به کسی
برو منم با ید تو زندگی رو سر میکنم
گاهی به اشتیاق تو قلبم و پر پر میکنم
عیدا که شد عشق تو رو تو قلب هفت سین می چینم
با اینکه رفتی باز تو رو کنار هفت سین می بینم
غصه نخور دنیای ما سمبل بی وفاییه
هر چی من و تو می کشیم تقصیر آشناییه
راستی اگه بخوای بری این جوری طاقت می یارم
خودم باید دست تو رو دست غربت بذارم
اگه بری دنبال تو میام تا اوج آسمون
اون وقت می بینم همه رو پس تو نرو پیشم بمون
دلت می خواد اگه یه روز بدون من می رفتی یه جا
دنبال مهربونیات آواره شم تو کوچه ها
اگه بری یه وقت می ای می بینی مریم نداری
اون وقت باید دسته گل و رو خاک مریم بذاری
اگه بری بیدای مجنون و پریشون می کنم
سقف دل و بر سر آرزوها ویرون میکنم
اگه بری اینجا یه دل بمون که صاحب اون مریمه
اگه بری دعای من بازم می یاد پشت سرت
من به فدای تو و عشق تو و فکر سفرت

می دونم

زندگی پر از سواله می دونم
رسیدن به تو خیاله می دونم
تو میگی یه روزی مال من میشی
اما موندت محاله می دونم
تو میگی شبا دعامون می کنی
چشمه چات زلاله می دونم
توی آسمون سرنوشت ما
ماه کاملمهلاله می دونم
تو میگی پرنده شیم بریم هوا
غصه ما دو تا باله می دونم
چشم من پر از غم نبودنت
دل تو پر از ملاله می دونم
طاقتم دیگه داره تموم میشه
صبر تو رو به زواله می دونم
آره می ری و نمی پرسی که این
دل عاشق در چه حاله می دونم

حدس

و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی
و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی
من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی
چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی
به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی
و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

یک فکر دیگر

امشب تمام خویش را از غصه پرپر میکنم
گلدان زرد یاد را با تو معطر میکنم
تو رفته ای و رفتنت یک اتفاق ساده نیست
ناچار این پرواز را این بار باور میکنم
یک عهد بستم با خودم وقتی بیایی پیش من
یه احترام رجعتت من ناز کمتر می کنم
یک شب اگر گفتی برو دیگر ز دستت خسته ام
آن شب برای خلوتت یک فکر دیگر میکنم
صحن نگاهت را به روی اشتیاقم باز کن
من هم ضریح عشق را غرق کبوتر میکنم
شعریست باغ چشم تو غرق سکوت و آرزو
یک روز من این شعر را تا آخر از بر میکنم
گر چه شکستی عهد را مثل غرور ترد من
اما چنان دیوانه ام که با غمت سر میکنم
زیبا خدا پشت و پناه چشمهای عاشقت
با اشک و تکرار و دعا راه تو را تر میکنم

رفع زحمت

حافظ کنار عکس تو من باز نیت میکنم
انگار حافظ با من و من با تو صحبت میکنم
وقت قرار ما گذشت و تو نمی دانم چرا
دارم به این بد قولیت دیریست عادت میکنم
چه ارتباط ساده ای بین من و تقدیر هست
تقدیر و ویران میکند من هم مرمت می کنم
در اشتباهی نازنین تو فکر کردی این چنین
من دارم از چشمان زیبایت شکایت می کنم
نه مهربان من بدان بی لطف چشم عاشقت
هر جای دنیا که روم احساس غربت می کنم
بر روی باغ شانه ات هر وقت اندوهی نشست
در حمل بار غصه ات با شوق شرکت میکنم
یک شادی کوچک اگر از روی بام دل گذشت
هر چند اندک باشد آن را با تو قسمت میکنم
خسته شدی از شعر من زیبا اگر بد شد ببخش
دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت میکنم

من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام

عطر زرد گل یاس رو نمی خوام
نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
من فقط واسه چش تو جون می دم
عاشقای بی حواسو نمی خوام
من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
نفسم تویی هوارو نمی خوام
عشق رو نقطه ی جوشو نمی خوام
دوره گرد گل فروشو نمی خوام
اونی که چشاش به رنگ عسله
مجنون خونه به دوشو نمی خوام
من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
نفسم تویی هوارو نمی خوام
من کسی با قد رعنا نمی خوام
چشای درشت و گیرا نمی خوام
دوس دارم قایق سواری رو ، ولی
جز تو از هیچ کسی دریا نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوارو نمی خوام
موهای خیلی پریشون نمی خوام
آدم زیادی مجنون نمی خوام
می دونی چشم منو گرفتی و
جز تو هیچی از خدامون نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
چشم شرقی سیاهو نمی خوام
صورتای مثل ماهو نمی خوام
آخه وقتی تو تو فکر من باشی
حق دارم بگم گناهو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
حرفای نقره ای رنگ رو نمی خوام
او دو تا چشم قشنگو نمی خوام
حتی اون که بلده شکار کنه
صاحب تیر و تفنگو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
شعرای ساده و تازه نمی خوام
اونکه می گه اهل سازه نمی خوام
من دلم می خواد تو رو داشته باشم
واسه ی اینم اجازه نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
سفر دور جهانو نمی خوام
رنگای رنگین کمانو نمی خوام
لحظه و ساعت عمر من تویی
تو که نیستی من زمانو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
فالای جور واجور رو نمی خوام
نامه های راه دور و نمی خوام
واسه چی برم ستاره بچینم
ماه من تویی که نور و نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
آذر و خرداد و تیر نمی خوام
آدمای سر به زیر نمی خوام
من خودم تو چشم تو زندونیم
حق دارم بگم ، اسیرو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
حرف خیلی عاشقونه نمی خوام
دل رسوا و دیوونه نمی خوام
یا تو ، یا هیچکس دیگه به خدا
خدا هم خودش می دونه ،‌نمی خوام
خرداد و اردی بهشت و نمی خوام
بی تو من این سرنوشتو نمی خوام
یکی پرسید اگه آخرش نشه
حتی این خیال زشتو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
بی تو چیزی از این عالم نمی خوام
تو فرشته ای من آدم نمی خوام
می دونی خیلی زیادی واسه من
همیشه عادتمه ،‌کم نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
من و باش شعر و نوشتم واسه کی
تویی که گفتی شما رو نمی خوام

دروغ می گن ...

شاید اشتباهه اما عاشقا دروغ می گن

آدمای مهربون و با وفا دروغ می گن

اونا که می گن که تا همیشه دیوونتونن

بذا بی پرده بگم که به شما دروغ می گن

اونا که می ان به این بهونه ها ، که اومدن

از توی شهر قشنگ قصه ها ، دروغ می گن

اونا که فدات بشم تیکه کلامشون شده

به تموم آسمونا ، به خدا دروغ می گن

اونا که با قسم و آیه می خوان بهت بگن

تا قیامت نمی شن ازت جدا ، دروغ می گن


ماه من غصه نخور

ماه من غصه نخور زندگی جذر و مد داره

دنیامون یه عالمه ، آدم خوب و بد داره

ماه من غصه نخور همه که دشمن نمی شن

همه که پر ترک مث تو و من نمی شن

ماه من غصه نخور مثل ماها فراوونه

خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه

ماه من غصه نخور ، گریه پناه آدماس

تر و تازه موندن گل ، مال اشک شبنماس

ماه من غصه نخور ، زندگی خوب داره و زشت

خدا رو چی دیدی شاید فردامون باشه بهشت

ماه من غصه نخور ، پنجره مون بازه هنوز

باغچه مون غرق گلای عاشق نازه هنوز

ماه من غصه نخور ، باز داره فصل سیب می شه

می دونم گاهی آدم ، تو وطنش غریب می شه

ماه من غصه نخور ، ماها که تب نمی کنن

ماها که از آدما کمک طلب نمی کنن

ماه من غصه نخور، شمدونیا صورتی ان

دلایی که بشکنن چون عاشقن قیمتی ان

ماه من غصه نخور ، سبک می شی بارون بیاد

توی عاشقی باید نترسید از کم و زیاد

ماه من غصه نخور ، خاطره هامون کودکن

توی این قصه دلا یه وقتایی عروسکن

ماه من غصه نخور ، بازی زمین خوردن داره

کار دنیا همینه ، تولد و مردن داره

ماه من غصه نخور ، تاب بازی افتادن داره

زندگی شکستن و دوباره دل دادن داره

ماه من غصه نخور ، گلا میان عیادتت

به نتیجه می رسه آخر یه روز عبادتت

ماه من غصه نخور ، خیلیا تنهان مث تو

خیلیا با زخمای عاشقی آشنان ، مث تو

ماه من غصه نخور ، زندگی بی غم نمی شه

اونی که غصه نداشته باشه ، آدم نمی شه

ماه من غصه نخور ، حافظ واست وا می کنم

شعراشو می خونم و تو رو مداوا می کنم

ماه من غصه نخور ، دنیا رو بسپار به خدا

هر دو مون دعا کنیم ، تو هم جدا ، منم جدا


اعتراف

شعری که واست نوشتم نپسندیدی دوباره

بهت برخورده بود انگار بهت گفتم ستاره

تعریف از خودم نباشه ، عزیزم ستاره بد نیس

آخه قلب عاشق من بهتر از اونو بلد نیس

دو سه خطی که نوشتم راستشو بخوای بریدم

چون دیدم همه رسیدن ، من یه عمره نرسیدم

خط دوم که تموم شد واقعا من کم آوردم

دو سه بار تو خط سوم تو رو به خدا سپردم

خط چهارم ولی دیدم باقی مونده اصل مطلب

خواب چشماتو می بینم به خدا همیشه هر شب

خواب میبینم تو یه نوری ، یه ستاره ، یه فرشته

خواب تو هر جا می بینم اونجا آخر بهشته

وسط نامه یکی گفت چرا باز داری می لرزی؟

من برای تو نوشتم تو به یک دنیا می ارزی

اینا به دلت نشینه من واست چی بنویسم؟

قدماتو کاش بیاری بذاری رو چشم خیسم

چند شبه دلشوره دارم که نبینمت دوباره

تئ به این خط که رسیدی نامه رو میکنی پاره؟

پاره کن نامه رو پاره ، آخه صاحب اختیاری

حتی میشه بسوزونیش اگه من رو دوس نداری

شاعرانه س ، ولی راستش نامه من کاغذی نیس

کاش بقیه شو بخونی موقع خدافظی نیس

هر کاری دوس داری کن من شکستمش غرورو

زحمتت میشه عزیزم که بیای این راه دورو

دل تو یه قصر نوره ، دل من یه تیکه چینی

چینی یو واسه شکستن ، کاش یه بار بیای ببینی

عکس تو هنوز همونجاس ، توی قاب عکس چوبی

راستی خوب شد یادم افتاد ، چرا انقدر تو خوبی؟

سقف گریه م همین امشب ریخت رو آخرای نامه

فقط اون شبی که باشی شب مرگ گریه هامه

من فقط به عشق اون شب ، وقتی شب میشه می خوابم

اما دیر بودن اون شب ، بدجوری میده عذابم

دسمو امشب میذارم زیر گرمای سر تو

ما پیش همدیگه باشیم ، یعنی میشه باور تو؟

هر کسی اون شب بخوابه عاشقیش راس راسکی نیس

بی رودرواسی عزیزم ، چشاش و دلش یکی نیس

زیادی واست نوشتم ، حق داری که بشی خسته

اما این یه تیکه چینی ، چه کنه دلش شکسته

عزیزم مراقب اون ، چشای ناز خودت باش

فکر چندین ماه دیگه ، که میاد تولدت ، باش

انقدر با هم میگیریم فالای چائی و قهوه

که بگن به جز رسیدن همه چی توش محو محوه

یک شهریور و غمگین ، یه دوست دارم ، یه امضا

من دلم واسه تو تنگه ، تو تابستون ، شب یلدا


با احترام

 دوس دارم از شما بگم ، ببخشیدا جسارته

اگه بگم شما گلید ، که مایه خجالته

 یه بسته نا قابله ، پیشکش چشمای شما

پس میفرستین میدونم ، دل مث کارت دعوته

 منتظر یه فرصتم حضوری خدمت برسم

خیلی ببخشیدا ولی ، سر شما کی خلوته

 از دل رسوام میدونم ، ایراد فراوون میگیرید

خاکش ولی تبرکه ، مال غمای غربته

 این جور نبودم به خدا ، واسه خودم کسی بودم

دوره شوق هر کسی ، خوب میدونید یه مدته

 قرار بودش که من دیگه عاشق هیچ کس نشم

نمیدونم اسمش چیه ، یا وسوسست یا قسمته

 راحت بگم اون دلی که خودش یه روز یه خونه بود

چشش به دنبال شماس ، منتظر مرمته

 کاش بذارید دست منم به ضریحاتون برسه

چون واسه دیدن شما یه عمره که تو نوبته

 تو آرزوی کشف این یه راز زیبا میمونم

چرا همیشه بعد عشق ، دلا اسیر عادته ؟

 شما با من موافقید؟ عاشق اگه عاشق باشه

خوب میدونه که عاشقی ، قشنگترین اسارته

یه جا یکی نوشته بود ، اوج مقام عاشقی

به جرأت بوسیدنه ، به مدت حسادته

شرایط دیوونگی ، یکی دو تا نیست به خدا

زیاده اما اولش کارای ضد سنته

همیشه تا اون که میخوای ، یه دریا درد و فاصلست

ولی مهم نرفتن و موندن سر رفاقته

یه چیزی قلب عاشقو بد جوری آتیش میزنه

بودن با کسی که تفریحش خیانته

دیشب تو کوچه شنیدم یکی میگفت ستاره اید

گفتم ستاره روزا نیست ، دیگه نگید این تهمته

خونه ما تا خونتون ، اینقدرا دور نیس ولیکن

مشکل و درد ما دو تا ، نداشتن سعادته

یه شب نمیدونم چی شد ، رد شدید از تو خواب من

از اون به بعد همش میگم ، خوابم یه جور عبادته

تصورش خب مشکله ، که ما کنار هم باشیم

نمی رسیم به همدیگه ، تلخه ولی حقیقته

خلاصه دوس دارم بیام حضوری صحبت بکنیم

هر روزی که شما بگید ، هر زمونی که فرصته

اگه خدا نخواست بیام واسه همیشه پیشتون

یه دونه عکس بدید ، اگر چه کلی زحمته

چیکار کنم واسه من و امثال من که عاشقن

دیوونه شما میشن ، عکسم خودش غنیمته

امضا کنم یا نکنم واسه شما فرقی داره ؟

یه دیوونه که نه بگید ، فکر میکنه قیامته

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد