ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
برام دعا کن عشق من، همین روزا بمیرم ...
آخه دارم از رفتن بدجوری گُر میگیرم ...
دعا کنم که این نفس،تموم شه تا سپیده ...
کسی نفهمه عاشقت، چی تا سحر کشیده ...
این آخرین باره عزیز،دستامو محکمتر بگیر ...
آخه تو که داری میری،به من نگو بمون نمیر ...
گاهی بیا یه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...
من با تو سوختم نازنین،باشه برو با من نسوز ...
اگه یروز برگشتی و گفتن فلانی مرده ...
بدون که زیر خاک سرد حس نگاتو برده
گریه نکن برای من قسمت ما همینه ...
دستامو محکمتر بگیر لحظه ی آخرینه ...
این آخرین باره عزیز،دستامو محکمتر بگیر ...
آخه تو که داری میری،به من نگو بمون نمیر ...
گاهی بیا یه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...
من با تو سوختم نازنین،باشه برو با من نسوز ...
برام دعا کن عـــــــــشــــــــــق من ...
چشمانات راز ِ آتش است.
و عشقات پیروزیی ِ آدمیست
هنگامی که به جنگ ِ تقدیر میشتابد.
و آغوشات
اندک جائی برای ِ زیستن
اندک جائی برای ِ مردن
و گریز ِ از شهر |
| |
| که با هزار انگشت |
|
| بهوقاحت |
پاکیی ِ آسمان را متهم میکند.
کوه با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد.
در من زندانیی ِ ستمگری بود
که به آواز ِ زنجیرش خو نمیکرد ــ
من با نخستین نگاه ِ تو آغاز شدم
پرسید:
به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم
"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده
هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به
خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک
تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ
سوختم |
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت بیچاره از این عشق سوختن آموخت فرق منو پروانه در اینست پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت
|
نمی بخشمت اما ... |
.... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .... بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .... نمی بخشمت .... بخاطر دلی که برایم شکستی .... .. بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی ..... نمی بخشمت .... بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ..... بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی .... و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی |
راه بی پایان | |||||||||||||||||||||||||
زیبایی ام را پایانی نیست و هراس کودکانه ام را از پای در می آورم
اسکله ی ناز چشات کاری دارم یه قایقم تو ساعته یه ربع به عشق عقربه ی دقایقم گرمی دستای تو رو به صدتا دنیا نمی دم هر وقت که یارم تو بودی بی کسیو نفهمیدم تو بند دل سلول عشق حبس نگاتو می کشم ولی بازم رو میله ها ش عکس چشاتو می کشم آی قصه ی بی سر و ته شعر بدون قافیه برای مرگ این پسر نبودن تو کافیه عشق نیروی است در عاشق که او را به طرف معشوق می کشاند و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست که دوست را به طرف دوست می برد......... عشق غذا خوردن یک حریص است...... دوست داشتن در سرزمینی بیگانه یافتنی است...... عشق جنون چیزی جر خرابی و پریشانی نیست ... اما دوست داشتن در اوج معراج از سرحد عقل فراتر می رود به قله بلند افتخا گویند شقایق ها نمی میرند ، تا مرگ شقایق ها دوستت دارم خلوتم را نشکن . تقدیم به تمام عاشقان خلوتم را نشکن شاید این خلوت من کوچ کند به شب پروانه به صدای نفس شهنامه به طلوع اخرین افسانه و غروبی که در ان نقش دیوانگی یک عاشق بر سر دیواری پیدا شد. خلوتم را نشکن خلوتم بس دور است ز هوای دل معشوق سهند خلوتم راه درازی ست میان من و تو خلوتم مروارید است به دست صیاد خلوتم تیر وکمانی ست به دست سحر خلوتم راه رسیدن به خداست خلوتم را نشکن عشق خاطره ای است که زمان را توان نابودی آن نیست. نوایی است روح پرور. شاد و خوش آهنگ. نوایی که ترنم آن به گوش نمی رسد. عشق به کسی عشق بورز که لایق عشق باشد نه تشنه ی عشق چون تشنه روزی سیراب می شود. من می گویم گفتم که دوستت دارم ، گفتی که باور نداری گفتی که آغوشت را میخواهم ، گفتم که منتظر بمان عزیزم گفتم که دوستت دارم ، دوستت دارم و دوستت دارم و اشک از چشمانم سرازیر شد تو میگی بارون رو دوست داری اما وقتی بارون میاد چترت رو باز میکنی تو میگی باد رو دوست داری اما وقتی باد میاد پنجره ها رو میبندی تو میگی آفتاب رو دوست داری اما وقتی می تابه پرده ها رو می اندازی حالا فهمیدی که چرا میترسم وقتی میگی « دوستت دارم » ؟!! گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم ***سفر همیشه قصه رفتن و دلتنگیه ***دلم نمیاد که بگم به خاطر دلم بمون ***بمون واسه خونهای که محتاج عطر تن توست اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشید بدون برات میمیره . اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر بدون بدونه تو میمیره و اگر هم خندید بدون اصلا دوست نداره... داشتن ....رفتم تا بزرگ شوم ...اما انقدر بزرگ شدم که یادم رفت دوستت داشتم گفتم : کجا؟ گفت : رو قلبت ... گفتم : می تونی؟ گفت : آره زیاد سخت نیست ... گفتم : بنویس تا برای همیشه بمونه ... یه خنجر برداشت ... گفتم : این چیه؟ گفت : هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس . ساکت شدم ... گفتم:بنویس دیگه چرا معطلی ؟ خنجر رو برداشت و با قسوت تیز اون نوشت : دوستت دارم دیوونه !!! اون رفته خیلی وقته ... کجا ؟ نمی دونم . اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده ... خدایا عشقم بر گرده دختری که در چشمهای من،تو را جستجو می کند
دروغ است
این جا فقط پسری است که هر روز از تو می پرسد! |
به وبلاگ من هم یه سر بزنین درامد و ترفند و برنامه های جدید و فیلم و اهنگ و ....... و دیگه هرچی بخواین داریم
راستی جدیدا نرم افزار های تبلیغاتی که باعث افزایش بازدید و ...... مثل ارسال اس ام اس گروهی و ارسال نظرات گروهی و....... دارا می باشد که ما حراج کردیم اگه نیای از کفت رفته